یک مرز نامشخص: نقد و بررسی فیلم ایزابلا ساندری
متن دلخواه شما
پنج شنبه 10 بهمن 1398 ساعت 2:39 | بازدید : 233 | نوشته ‌شده به دست taherkamali | ( نظرات )

یک مرز نامشخص تحمل یک شر ، وسواس و ابهام می شود که دائما بیننده را ناراحت می کند.

در پانزده سال گذشته ، ایزابلا ساندری با آثارش (برخی از آنها در كنار جوزپه گادینو ایجاد شده است) داستانهای كودكان و نوجوانان را روایت كرده است: از پناهندگان فلسطینی در لبنان گرفته تا یتیمان "بمبهای هوشمند" در افغانستان ، از فرزندان كارگران. از ماکیلا های مکزیکی ، به دخترانی که از قتل عام ها در رواندا جان سالم به در بردند ، یا هندی های کوچکی که با ورود سفیدپوستان در تیرا دل فوگو و پاتاگونیا از بین رفته اند. اما یکی از جدی ترین ظلم هایی که در عصر ما وجود دارد ، یکی از بدترین شرها چیست؟ شاید آینده را از انسان دور کند ، قدرت اعتقاد به خودش. کشته شدن قدرت او اما همچنین - شاید بدتر - قسمت مناقصه او. کشتن حساسیتی که انسان در درون دارد: کودک. ساندری در آخرین تلاش خود در پشت دوربین با عنوان Un Unknown مرز ، ساخته انفرادی و پیش نمایش در بخش After Hours از 37مین دوره جشنواره فیلم تورینو ، به ما نشان می دهد که چگونه می تواند این اتفاق بیفتد.

یک مرز نامشخص: داستانی از پدوفیلی و آدم ربایی افراد زیر سن قانونی در مرکز فیلم جدید ایزابلا ساندری
تخلف از بی گناهی ، هر روز در یک وانت کامپر که در جنگل سیاه پارک شده است ، صحنه می رود و در آن یک زن و شوهر عجیب زندگی می کنند که توسط پسری به نام ریچی و دختری به نام "تف" تشکیل شده است. صدها کیلومتر دورتر ، در شهر رم ، کسانی هستند که در عوض این تخلف را با تمام امکانات موجود در اختیار دارند تا از بروز آن جلوگیری کنند. شما مامور پلیس پستی Milia Demez هستید و وظیفه شما تحقیق در مورد شبکه ای از pedophiles است. برای انجام این کار ، او هر روز عکس ها و فیلم ها را از وب فهرست می کند: او همیشه در مواجهه با جنایاتی که شاهد آن است ، بدون احساس مداخله ، احساس تأخیر ، بی قدرت و "خارج از همگام سازی" می کند. او با تجزیه و تحلیل ویدیوی دیگری ، هویت یک دختر کوچک را کشف می کند: این مگدالنا سنونر است که مدتی قبل در جنوب تیرول ناپدید شد. با این حال ، تصاویر بدون مرز سفر می کنند ، درک این که از کجا آمده اند دشوار است. حتی دنیای شخصیتها بین کشورها و زبانهای مختلف در نوسان است. آیا Milia قادر خواهد بود به لطف زبانی که ضعیف گفته می شود ، ناپدید شدن پوچ آن کودک را کشف کند ، اما او خوب می داند ، لادین؟

یک مرز نامشخص: فیلمی که با داستانهای واقعی غم انگیز پیوند دارد ، مانند فیلم دنیس پیپیتون
در هنگام تماشای فیلم ، جواب ، اما از قبل روی کاغذ می توانید درک کنید که این سوال چقدر پیچیده است. از این گذشته ، موضوع در مرکز کار از قبل پیچیده است ، که مسئولیت و وزن زیادی را بر روی نقشه و شخصیت هایی که آن را تحریک می کنند بار می آورد. وزنی که کارگردان ونیزی از عهده آن برمی‌آید تا به روایتی و دراماتورژیکی بپردازد به داستانی که علی رغم اینکه از ذهن و کیبورد گادوینو و خود ساندری متولد شده است ، نمی تواند از تحریک اتفاقات غم انگیز که واقعاً رخ داده اند و متاسفانه هنوز هم بدون جواب ، شروع کند. از آن Denise Pipitone. گذشته از این ، یک مرز نامشخص این شایستگی را ندارد که از وزن فوق الذکر خرد نشود ، زیرا برعکس ، برای سایر عملیات مشابه که هم معضل پورنوگرافی کودک را درگیر می کند ، هم ناپدید شدن افراد زیر سن قانونی برای کسانی که می دانند چه چیزی پایان می یابد رخ داده است.

فیلم ایزابلا ساندری قادر است بیننده را ناراحت کند

نوشتن برای ایجاد نوشتاری به هر دو شکل خشونت آمیز می گوید که با وام گرفتن کدها ، لحن ها و زبان های سینمای ژانر (از هیجان به جرم ، عبور از نوآر) ، حامل شرارت می شود. وسواس و ابهام که دائما بیننده را ناراحت می کند. دومی از کلاهبرداری وحشتناک است که مدیر اعلام می کند ، یکی را برای حدس زدن می گذارد ، اما هرگز کاملاً آشکار نمی شود ، و این عمل جنایی را از زمین خارج می کند. دقیقاً برعکس modus operandi الکساندروس Avranas که در خانم خشونت نشان می دهد بدون صرفه جویی در کاربر چیزی. دو مسیر کاملاً متفاوت برای لرزاندن و حمله به چشم و ذهن بیننده و به روش خود به همان اندازه مؤثر است. آنجا که فیلمساز یونانی تصمیم به رفتن می گیرد ، همکار ایتالیایی تصمیم می گیرد که متوقف شود. در اینجا تفاوت اساسی وجود دارد ، یعنی در آستانه ای که ساندری تصمیم به عبور از آن نمی دهد.

یک مرز نامشخص: فیلمی که به طرز ماهرانه ای روی "تنظیمات" بازی می کند
یک مرز نامشخص فیلمی است که به طرز ماهرانه ای "بازی می کند" بر روی تنظیمات ، با چوب تبدیل به بوم می شود که روی آن نقاشی "یک افسانه سیاه" می شود که در آن یک ogre و یک شاهزاده خانم در سناریوهای طبیعی با همزیستی قرار می گیرند که به عنوان یک نقطه مقابل داستان است. خیلی بد است که درام بیمار که در درون آن مصرف می شود ، اتهام و عواطف را که در طول مسیر انباشته می شود ، از دست می دهد ، و آنها را در پلیس و بازجویی های تحقیقاتی پراکنده می کند که نمی توانند از پس آن برآیند و زمینه درست ایجاد کنند. متأسفانه ، نیاز به ایجاد تعادل ، به اندازه بستن دایره ، باعث ایجاد معابر خالی و مراحل غرفه ای می شود که بیش از حد باعث کاهش مدت زمان ، ریتم و جدول زمانی می شوند. این مسئله بر نرمی روایت ، یک خط شخصیت ها (بعضی از آنها صرفاً لوازم جانبی مانند روانشناس پائولا کریستیانی) تأثیر می گذارد ، اما خوشبختانه بسته بندی ای که در جهت دقیق و محکم ساندری وجود دارد ، در موسیقی متن اپسیلون ایندی و در تفسیرهای Cosmina Stratan (Milia) ، Moisè Curia (Richi "Pamper") و آنا Malfatti کوچک (Magdalena Senoner) ، نکات مثبت.

 



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین عناوین مطالب